نامه ای به ستاد اقامه نماز
سلام علیکم
نمیدانم مخاطب من در این نوشته چه کسی خواهد بود . بهر صورت ، امیدوارم ، چنانچه مطلب من ، ارزش نگرش دارد ، به مسئول مربوطه منتقل گردد .
از آنجائی که اینجانب ، نه تخصصی در امور فقهی دارم و نه آشنایی به سیاست های ممکن و مورد
لزوم برای اداره جامعه منتصب به اسلامی ، دارم ، ( متاسفانه کشور ما حالت شتر مرغ را دارد که نه پرواز میکند و نه بار میبرد . نه معاملاتمان به تعاریفی که در فوانین اسلامی که به گوش ما رسیده ، میماند ، نه .......خیلی مطلب هست که از حوصله این ارتباط ، خارج است . همه امور ، تحت عنوان مصلحت نظام ، از جرگه انتقاد ، خارج میشود ....) اما در همین راستای شتر مرغی ، گاهی مطرح میشود که همه در قبال بی اعتنائی به کجی های جامعه ، مواخذه و حتی عقوبت خواهند شد . .... بهر حال ، من بهتر دیدم ، مطرح کنم . اما با که و کجا ، از اینجا شروع کردم.
موضوع از این قرار است که در راه ها و حتی در شهر ها ، نمازخانه هائی احداث شده که از جهات مختلفی مورد اهمیت است و مورد تقدیر و در بعضی از این اماکن ، گویا اشخاصی را به اداره آن ، گماشته اند که در آن مکان ها به امرار معاش نیز ، مشغولند . ( برای مثال ، در ابتدای جاده شهرضا ، بعد از اصفهان ، مسجدی هست که یک بغالی ، مجاور در ورودی مسجد و نزدیک در خروجی نیز ، کانکسی که به فروش ساندویچ اشتغال دارد ) و یا در خیلی جا ها مجموعه رفاهی خدماتی ایجاد شده که در آن ها مسجدی نیز دایر گردیده است که در آنها ، داخل و یا بر بالای بوم مسجد ، بلنگوهایی برای پخش " ترانه " دایر است (در زیر به چند نمونه ، اشاره میکنم ) و مردم نیز به این مکان ها ، رجوع و به ادای فریضه نماز ، با همراهی ترانه ای دلنشین ، رفع ادای فریضه میکنند . به گمانم بعد از این ، باید در این مکان ها ، تابلو روان هائی نصب کنند تا ارائه نوع موسیقی همراه نماز خود را در آن ، معرفی کنند و یا اینکه اعلان کنند ، نماز با اجرای ترانه درخواستی و شاید پیشرفت کنند و اجرای زنده هم ارائه دهند . .... خوب وقتی مثلا جریمه به دیون مردم در ارگانهای دولتی مثل شهرداری ها ، بانک ها ، بیمه ها و..... توجیه پذیر است ، نماز با ترانه هم نگرش جدید عبادت ، خواهد بود و ....... خلاصه اینکه من نفهمیدم اسلام ، چه دستور العمل های ثابتی دارد که میتوانم به آن ها عمل کنم و همه اش منتظر به روز شدن ، نباشم . قبل از انقلاب ، جوامع مختلفی مطرح بودند که بسته به اقبال ، در یکی از آنها ، وارد شده و تبعیت میکردیم که در بعضی موارد ، 180 درجه اختلاف نظر وجود داشت ( مثلا ، بعضی معتقد بودند ، کتاب مثنوی مولوی را باید با انبر ، به داخل مستراح انداخت و .... ) بعد از انقلاب ، پایه اعمال و اعتقادات خیلی ها ، بر طبق نظریات امام ( ره ) تغییر کرد ، بعدا هم انقلاب فرهنگی ، تعاریفی برای اعتقادات مردم ، ارائه داد ، این در بین مردم ، جا افتا ، تا اینکه سردار سازندگی !!!!! ، رای آورد و......................................... ، در همان ساعات اولیه ، طی مصاحبه ای با خبر نگار امریکائی که باید اظهار بندکی به صاحت مقدس امریکا مینمودند ، خانم خبرنگار امریکایی را از این که رعایت حجاب نموده بود ، مورد نکوهش قرار داد . از آن به بعد ، مردم فهمیدند که حجاب ، درحد بند کردن تکه پارچه ای در پشت موها ، معقول است و به سرعت ، این تغییر ، در جامعه عملی گردید . آرایش هم که حتما ، چون به زیبائی و پویائی جامعه کمک میکند ، مورد توجه و معمول شد . و ...... حالا هم که معلوم میشود به این نتیجه رسیده ایم که جامعه گریان و نا شاد ، از پیشرفت و تمدن اسلامی ، عقب است که مثلا ، بنیاد شهید قزوین ، در سال گذشته ، شب خاطره ای مخصوص مادران شهدا ترتیب داد به نام " مادران آسمانی " ( چون مادر بنده به رحمت خدا رفته ، از من خواستند که در آن مجلس ، شرکت کنم . گفتند ، بالاخره چند مرد ، برای اجرا ، در سالن هستندو لذا برای حضور تو ، مانعی نیست ) و در آن مجلس ، بعد از شنیدن خاطره آوردن جنازه شهیدشان توسط بعضی مادران ، با حالات روحانی مربوطه ، اقدام به اجرای موسیقی پاپ آنهم به نحوه جوانانه ( بلندی صدای ....) کردند و وقتی من نادان ، اعتراض کردم ، آقای مسئول شهرستان بنیاد شهید ، ابراز داشتند " بسشان است مادران شهدا که اینقدر گریه کردند ، باید از این حال در آیند " . من ، تازه فهمیدم که چقدر عقب مانده و نفهم هستم . و مسئولین ما چقدر به فکر پیشرفت جامعه هستند . .........
چقدر مردم با شرف داشتیم ، نمیدانستیم .
اواخر اسفند 94 ، در میدان امام تهران اول باب همایون ، ساختمان جدید الاحداث امام زاده ای هست . حدود ساعتی به نماز مغرب مانده بود ، بعد از بازدید از بازارچه دست فروشان ، در خیابان مجاور ، فکر کردم تا وقت نماز مغرب ، نمازی مستحبی میخوانم و ... لذا راهی امام زاده شدم که بلنگوئی بالای سر در امام زاده با صدای خیلی بلند ، چیزی مثل ترانه پاپ ، موسیقی تنها ، پخش میکرد . من عقب مانده ، فکر کردم ، این امامزاده ، محل مناسبی برای عبادت ، نمیتواند باشد . به طرف میدان حسن آباد رفتم و تا به مسجد رسیدم مغرب بود و .....
هفته بعد ، در خروجی از اتوبان به شهر محمدیه قزوین ، که مرکز خدمات رفاهی هست ، ( خیلی وقت ، قبل از رسیدن به شهر ، نمازم را در آنجا میخوانم ) چون اذان مغرب را گفتند ، رفتم نماز بخوانم که با صدای خیلی بلند موسیقی پاپ که از بلنگو های داخل مسجد و بیرون مسجد پخش میشد ، مواجه و بالاخره مسئولی گیر آورده تذکر دادم و قطع کردند و نمازم را خواندم ولی با آنکه مردم مومن ، در همان حالی که اجرای موسیقی ، برقرار بود ، نماز می خواندند و میرفتند ، باز نفهمیدم که بابا ، جدیدا باید ، نماز را با موسیقی بجا آورد .
بعد از عید ، راهی شیراز شدم . هنگام نماز مغرب به اصفهان رسیدم ولی از آنجائی که در مال دنیا هم مثل عبادتم ، عقب مانده هستم ، از کرایه اطاق 180 هزار تومانی که ستاد اسکان مسافران ، پیشنهاد کرد ، خوشم نیامد ، راهی شهرضا شدم که اول جاده ، مسجدی بود که از بلنگوی بالای آن ، ترانه آقای افتخاری پخش میشد . متاسفانه باز هم نفهمیدم و با مسئول بغالی که ترانه پخش میکرد ، برخورد کردم که دست آخر آن ها که دیدند من نمی فهمم که اگر ترانه برای نماز ایراد داشته باشد ، که رادیو پخش نخواهد کرد ، میکروفن را که جلو رادیو ظبط بود ، خاموش کردند ......
امروز 31 / 1 / 95 ، راهی تهران شدم که وقت نماز ظهر ، به مجتمع رفاهی نزدیک محمدیه رسیدم . ( عجب آدم نفهمی هستم ) ، تعدادی جوان ، گویا جمعیت اردویی بودند و به همراه موسیقی کذایی که از بلندگوهای مستقر در سالنها و راه روها پجش میشد ، نماز به جماعت میخواندند ، چون جا برای من نبود ، از فرصت برای تذکر به مسئول فهمیده مجتمع سمیر گستر استفاده کردم تا به سی دی فروش تذکر داد و صدای بلند موسیقی را که تا نماز خانه میرسید ، قدری کم کرد تا نمازم را خواندم .
حالا نمیدانم من باید بفهمم یا میشود کاری کرد ؟ و من الله التوفیق