خاطرات

خاطراتی از گذر عمر

خاطراتی از گذر عمر

خاطرات

بسمه تعالی
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن
تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَیَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
به عمرم سعی کرده ام به طمع مقامی ، مالی ، عزتی برای کسی کرنش نکنم و به خاطر مباداها ، پا روی اعتقادم نگذاشته ام . هرچند که بدانم بیان اعتقادم ، عاقبتی ظاهرا نا مناسب خواهد داشت ، اگر صلاح به بیان ببینم ، بیان میکنم و نتیجه آن را تقدیر الهی میدانم . البته صداقت در راس افکار و اعمالم بوده . و صد البته رفتارم خالی از اشکال نبوده . به کرات ، صداقتم ، موجب گرفتار نشدن و یا موجب نجاتم شده . و البته خیلی از مزایا را به خاطر بکار نبردن سیاست در رفتارم ، ازدست داده ام . هیچ وقت از آنچه به خاطر عملکردم از دست داده ام ، پشیمان نشده ام . چون معتقدم ، عملم ، نتیجه تفکرم و تفکرم ، به تناسب عقلم بوده . این به این معنی نیست که رفتارم را اصلاح نکنم بلکه همیشه در پی ارتقاع عقلی و علمی ام هستم . لذا هیچ وقت برای مشکلات پیش آمده ، افسوس نمیخورم و با رسیدن به نعمتی ، شکر گذار خالقم هستم .
به عمرم ، مشمول عنایات بیشماری شده ام که تفسیرش از همین پاراگراف بالا بر میآید نه دور اندیشی خودم و یا موقعیت خانوادگی و یا .....

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بلاگ بیان» ثبت شده است

تصمیم گرفتم اشعاری که طی سالیان قبل در گوشه و کنار ، نوشته ام را بمرور در اینجا ، جمع آوری کنم . البته شعر که نه ، بلکه شبیه شعر . 

دلتنگ توایم ای تو که غائب ز میانی         تا کی بنشینیم و تو هم رخ ننمایی

3/4/1392

میشود خوش نفس  اسیرقفس         اگرش صوت  او  شنیدی کس

بلبلی  ،  دلربائی    ار   بکند         دامهائیش  در  مسیرش  هس

آنچه ، یوسف  درون  چاه کند        لاجرم  ،  سبقه  جمالش  هس

مهرو رعفت ، بیار  بر  مردم        دیو و دد کارشان شقاوت هس

علم و تهذیب ، دو یار انجمنند        با یکی در جهان ، هلاکت هس

                                                 پرویز                   99/2/6

و

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۶:۰۰
منصور پرویز