خاطرات

خاطراتی از گذر عمر

خاطراتی از گذر عمر

خاطرات

بسمه تعالی
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن
تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَیَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
به عمرم سعی کرده ام به طمع مقامی ، مالی ، عزتی برای کسی کرنش نکنم و به خاطر مباداها ، پا روی اعتقادم نگذاشته ام . هرچند که بدانم بیان اعتقادم ، عاقبتی ظاهرا نا مناسب خواهد داشت ، اگر صلاح به بیان ببینم ، بیان میکنم و نتیجه آن را تقدیر الهی میدانم . البته صداقت در راس افکار و اعمالم بوده . و صد البته رفتارم خالی از اشکال نبوده . به کرات ، صداقتم ، موجب گرفتار نشدن و یا موجب نجاتم شده . و البته خیلی از مزایا را به خاطر بکار نبردن سیاست در رفتارم ، ازدست داده ام . هیچ وقت از آنچه به خاطر عملکردم از دست داده ام ، پشیمان نشده ام . چون معتقدم ، عملم ، نتیجه تفکرم و تفکرم ، به تناسب عقلم بوده . این به این معنی نیست که رفتارم را اصلاح نکنم بلکه همیشه در پی ارتقاع عقلی و علمی ام هستم . لذا هیچ وقت برای مشکلات پیش آمده ، افسوس نمیخورم و با رسیدن به نعمتی ، شکر گذار خالقم هستم .
به عمرم ، مشمول عنایات بیشماری شده ام که تفسیرش از همین پاراگراف بالا بر میآید نه دور اندیشی خودم و یا موقعیت خانوادگی و یا .....

۴ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَـٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّـهُ ۖ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ ۖ وَنُودُوا أَن تِلْکُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ

 

 

 «ستایش خدایى را که ما را بدین [راه‌] هدایت نمود، و اگر خدا ما را رهبرى نمى‌کرد ما خود هدایت نمى‌یافتیم. در حقیقت، فرستادگانِ پروردگارِ ما حق را آوردند.» و به آنان ندا داده مى‌شود که این همان بهشتى است که آن را به [پاداش‌] آنچه انجام مى‌دادید میراث یافته‌اید.
 

            خدا را شکر میکنیم بخاطر نعم فراوان که بلا استحقاق به ما عطا فرموده .


         گفته میشود درد ، بزرگترین نعمت وجود بشر است . چه اگر درد ، در بدن ظاهر نمیشد ، چگونه انسان به مشکلات ایجاد شده درونی پی میبرد ؟ حمله هر ویروس ، تبدیل به سرطان و نتیجه ، نابودی خاموش بود . البته همواره این ویروس های سرطانی به وجود ما ، حمله میکنند و حتی ممکن است متوجه آن هم نشویم . چرا که نعمت دیگری در وجود ما نهاده شده که مانند سربازان مدافع یک کشور ، بدون اینکه حتی ما اراده کنیم و یا تصمیم بر مقابله بگیریم ، آنها خود وارد عمل شده ، چه بسا تلفاتی هم میدهند و نهایتا به دفع حمله ، موفق میشوند . در این راستا ، چنانجه ، قوای دشمن ، از ما تلفات بیش از حد ، بگیرد ، ما آنرا ، به صورت درد احساس میکنیم .
                                                                                             6 / 8 / 94
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۲۳:۳۵
منصور پرویز

 

 

  بسم الله الرحمن الرحیم

  اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ20سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ21ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ

                                                                                                                       سوره حدید

     

بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمّل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است ، همانند بارانی که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرو می برد ، سپس خشک می شود بگونه ای که آن را زردرنگ می بینی سپس تبدیل به کاه می شود! و در آخرت ، عذاب شدید است یا مغفرت و رضای الهی و ( به هر حال ) زندگی دنیا چیزی جز متاع فریب نیست! 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

            پریشب بعد از نماز رفتم سری به بازار بزنم . آخر بازار ، توجهم به منظره فوقالعاده جالب و قابل تفکر جلب شد . نخست یک لحظه به جماعت نگاه  کردم ببینم این منظره برای دیگران هم مورد توجه هست یا نه ؟  نه ، مردم بی توجه از کنار آن رد میشدند . حتما فکرشان مثلا به دنبال  میوه ای بود که قرار بوده بخرند که کدام فروشنده ، جنس سالم تر و با کیفیت تر و با قیمت مناسب تر عرضه میکند و ......

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۶:۰۷
منصور پرویز

تصمیم گرفتم اشعاری که طی سالیان قبل در گوشه و کنار ، نوشته ام را بمرور در اینجا ، جمع آوری کنم . البته شعر که نه ، بلکه شبیه شعر . 

دلتنگ توایم ای تو که غائب ز میانی         تا کی بنشینیم و تو هم رخ ننمایی

3/4/1392

میشود خوش نفس  اسیرقفس         اگرش صوت  او  شنیدی کس

بلبلی  ،  دلربائی    ار   بکند         دامهائیش  در  مسیرش  هس

آنچه ، یوسف  درون  چاه کند        لاجرم  ،  سبقه  جمالش  هس

مهرو رعفت ، بیار  بر  مردم        دیو و دد کارشان شقاوت هس

علم و تهذیب ، دو یار انجمنند        با یکی در جهان ، هلاکت هس

                                                 پرویز                   99/2/6

و

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۶:۰۰
منصور پرویز

 

 

  در زندگی گاهی پیش میآید که آدم با صحنه ای روبرو میشود که تضاد در آن با انتظارات ذهنی اش و البته گاهی هم تشابه واقعه  با ذهنیاتش ، موجب یادآوری گذشته ها  و مقایسه این دو و افسوس از آنچه که بوده و حالا دور از دسترس است و یا اینکه امروز ، چه راحت ، امکاناتی در دسترس است که در ایام پیشین ، جزو محالات و یا آرزوها بوده .  خود من در گذشته ، بارها در عالم رویا ، برایم امکانات و توانائی هائی فراهم بود که در عالم واقع ، امکان پذیر نبود . مثلا خیلی وقت خودم را سبکبال میدیدم ، بطوری که با هر قدم   ، چند متر و یا چندین متر ، تغییر مکان پیدا میکردم و به راحتی و با سرعت پرواز ، به بالای دیوارها و از این بوم به آن بوم ، به راحتی قدم برداشتن ، پریده و در صورت لزوم و اراده ، به حاات افقی ، بدون داشتن بال ، به پرواز در آمده و طی مسیر میکردم . امروزه ، حرکاتی تقریبا به همین شکل ، در برنامه های تلویزیونی دیدنی ها  پخش میشود که جوانها به راحتی از دیوارها بالا رفته از بومی به بوم دیگر میپرند .

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۶:۰۰
منصور پرویز