معجزه سنگ پا
بسم الله الرحمن الرحیم
معجزه سنگ پا
بی توجهی ما به آنچه در اختیار داریم و از آنها بهره میبریم ، تنها به مواردی مثل سنگ پا و این قبیل نیست ولی سنگ پا ، یکی از مواردی است که شاید کمتر پیش بیاید که به فواید آن ، فکر کرده باشیم .
یادم هست زمان کودکی ، آن موقع که در خا نه ها حمام نبود ، غیر از مواقع اضطرار ، هفته ای یک با ر جمعه ها ، دستجمعی به حمامی نزدیک منزل میرفتیم . حمام آقا مجید که میگفتند " آمجید " . حمام بزرگ و خوبی بود . این حمام قجر که میراس فرهنگی ، با هیا هو ، موزه کرده ، حمام حقیری بود که در شان ما نبود . بعدا در حمام آمجید 2 واحد خصوصی ایجاد کردند ، که ما گاهی از آن نیز استفاده میکردیم . آخه ، هم گران بود و هم برای چهار نفر ، کافی نبود . ابوی خدا بیامرز ، به جهت سلائقی که داشت ، در مواردی مثل آداب معاشرت ، ادب ، نزاکت ، بروز رفتارهائی که از برخی افراد سر می زد ، در صحنه حمام عمومی راحت نبود . مثلا برای نمونه ، تهیه ظروف شستشوی اختصاصی در حمام عمومی ، که این امور، برای عوام ، معمول نبود .
شاید بد نباشد ، کمی اوضاع کلی حمامهای عمومی را یاد آوری کنم . در ابتدای خیابان بوعلی که الان ، خیابان نادری است ، قدری عقب نشینی ، بعد ، درون آن درچوبی بزرگ ورودی حمام که با 2 سکو دردوطرف آن قرارداشت و بعد از چند پله وارد محوطه ای و بعد از آن ، وارد محوطه بزرگ رخت کن که شامل حوضی در وسط و اطاقک ها ئی بدون در در اطراف که از کف راهرو دور حوض ، حدود نیم متر بالا بود وبا پله ای رفت و آمد در آنها ممکن بود . در بخش جنوبی ، جنب در ورودی ، سکوی استقرار نماینده یا صاحب حما م جهت تصفیه حساب موقع خروج ، شامل میز، کشو ، کمد اقلام مورد لزوم برای کسانی که با خود نیاورده بودند از قبیل "صابون ، سدر ، حنا ، زرنیخ ، لنگ و حوله ، تنقلات ، سماور چای ، نوشابه و .... در ضلع شمالی ، در ورود به سالن میا نی و سالن اصلی شستشوی حمام و در مجاور آن ، دو اطا قک بعنوان حمام خصوصی دا یر بود .
اواخر، یکی از اطاقکهای رخت کن را به این دوواحد " حمام نمره ( حمام خصوصی ) " ، تبدیل کرده بودند و در ایام خلوت ، این حمام ها اکثرا ، خالی بود مگر برای مرفهین .
اسم حمام نمره به این مناسبت بود که چون در مقابل کثرت جمعیت ، بخصوص در مواقع شلوغی ، که وارد حمام شدن و به موقع از حمام خارج شدن ، قابل پیش بینی نبود ، برای این حمام های خصوصی ، صف انتظار ایجاد میشد و لذا ، برای افراد در انتظار ، شماره ای صادر میشد که حق کسی ، ضایع نگردد و به همین علت ، به آن ، حمام نمره میگفتند .
داخل محوطه شستشو ، در کنار هر ستون ، حوضچه ای روی زمینی با حجم تقریبی نیم متر مکعب ، با دو شیر آب ، یکی سرد ویکی گرم ( در آن زمان ، شیر مخلوط نبود ) که معمولا افراد ، به دمای دلخواه خود ، حوضچه را پر از آب کرده با ظروف فلزی استوانه ای دسته دار، با ظرفیت حدود دو لیتراز جنس آهن سیاه ، بنام دلوچه که به آن " دولچه " گفته میشد ، برداشت کرده برای شستشو استفاده میکردند . دست آخر ، مجرای زیر آ نرا بازمی کردند تا تخلیه شود ، مزیت این حوضچه ها در این بود که حجم مناسبی از آب ، با دمای مطلوب ، دراختیار مردم بود . چون برای شستشو ، نیاز به استفاده مکرر و با فاصله زمانی ، از آب بود و درغبر اینصورت ، هر بار میخواستند مستقیما از شیرهای آب که یکی سرد و یکی جوش بود استفاده کنند ، تنظیم دمای مطلوب آب ، برای دفعات ، کار مشگلی بود . این حوضچه ها ، مفید و نیز از چند جنبه ، مد نظر بود : از انتقال آلودگی به دیگران ، تنظیم دمای آب به دلخواه ، ودست آخر، اگرآلوده شده بود و یا مدتی آز آن استفاده نمیشد که سرد و غیر قابل استفاده بود ، تخلیه میشد .
البته این مزایا تا زما نی مطرح بود که شلوغ نبود . در مواقع شلوغی مثل شب و روز جمعه و یا ایام تعطیل که قاعدتا ، مجالس عروسی ، عزا ، زواری ، ختنه سوران ، مهمانی های بخصوص و یا فصلی و نیز ایامی مثل اعیاد ، شروع فصل تحصیل و ..... ، اوضاعی بود که خود لازمه یک سرفصل است . از جمله کم آوردن دولچه که همین امر و نیز بخاطر رعایت بهداشت ، مرحوم پدررا وادار کرد ، دستور ساخت دو دولچه با ظرفیت 3لیتر و با ورق گالوانیزه را به حلبی ساز بازار بدهد و این اغلب ، موجب درگیری ما با مردم بود . چرا که هم بواسطه تمیزی و سفیدی ، شاخص بود هم بواسطه اینکه فکر میکردند ، برای ما خصوصیت بجا آورده اند ، وبخصوص در مواقع شلوغی هم که گاهی باید دقایقی در نوبت برای هر بار استفاده از دولچه ( که تعداد آن در حمام ها ، محدود بود ) میبوند ، ونیز برای شستشوی بدن صابون زده که نیاز به چند مرتبه آب کشی است و بخصوص اگر صابون در چشم نفوض کرده بود ، باید مکرر و بلا فاصله شستشو گردد ، اغلب این ظروف پر زرق و برق ما ، موجب در گیری با مردم نا آگاه ، کم بین و محتاج میشد . بعضی که فکر میکردند خصوصی بازی شده ، دولچه را می ربود ند و باید با درگیری و مرافه ، کلی توضیح بدهیم که خودمان از منزل آورده ایم تا پس بگیریم . بعضی هم بواسطه شلوغی ، درخواست مشارکت در استفاده میکردند که بواسطه درک نیاز و حس انسان دوستی ، مورد موافقت قرار میگرفت . جالب اینجا بود که هیچ کس این کار ابوی را تقلید نکرد و درد سر صف انتظار را می پذیرفتند .
بگذریم ، در غرب سالن شستشو ، سا لنی شامل تعدادی اطاقک دارای دوش برای آب کشی نهائی در دوطرف ، وجود داشت . در شمال محوطه شستشو هم دو استخر آب ، یکی جوش بنام خزینه که اواخر ، اداره بهداشت ، استفاده آن را برای عموم ، ممنوع کرده بود و یکی سرد ، بنام سردابه ، وجود داشت که هم در آن شنا میکردند و هم برای ایجاد حالات خاص تغییر از آب جوش خزینه به آب سرد سردابه استفاده میکردند که امروزه به استخرهای دارای این سیستم ، " جگوزی " گفته میشود . البته مطلب زیاد است که مجال آن نیست .
مطلب خاص اینکه به جهت فا صله یک هفته ای حما م رفتن ، بجز شستن دست و صورت که روزانه چند مرتبه بخصوص به عنوان وضو شسته میشد ، چرک تمام بدن را در بر میگرفت . مخصوصا کف پاها که هم اگر آلودگی خاصی پیش نمیآمد که شسته شود ، تا سر هفته ، بطور کامل ، شسته نمیشد و هم محیط زند گی مثل خانه های امروزی ، جمع جور، کف مسیرهای عبوری ، موزائیک ، سرامیک ، موکت ، پارکت و در و پنجره های دوجداره و کوچه ها ی آسفالت و ..... نبود و لذا گاهی و شاید در خانوارهای کم بضائت ، در کف پاها ، چنان چرک ضخیم میشد که فقط زدودن آن ، با سنگ پا ممکن بود . و برای این کار ، لازم بود زمانی از ورود به محیط شستشوی حمام بگذرد تا در اثرآب و گرما ، خیس بخورد و تازه سنگ پا موثر شود . حالا هرچه محیط زندگی و فاصله زما نی حمام رفتن ، بیشتر بود ، زدودن این چرک ها ، مشگل تر بود . در سنین کودکی ، هم بخاطر بازیگوشی ، این چرک ها بیشتر میشد ، هم اینکه سنگ پا کشیدن ، موجب ایجاد قلقلک میشد ولذا استفاده از سنگ پا ، برای این سن ، کار مشگلی بود و اغلب ، بچه ها تفره میرفتند و این خود موجب افزایش چرک در زیر پا شده و زدودن این چرک ، مشگل تر می بود . ولی چاره ای نبود و والدین ، مجبور بودند ، گاهی با رشوه ، گاهی با وعده ، گاهی با خشونت و زور ، از پس این چرک های روی هم انباشته ، بر آیند . چرا که ازدیاد این چرک و قطور شدن آن که به آن " کرمه ( به فتح ک و سکون ر) " میگفتند ، موجب خشن شدن ، ترک و گاهی عفونت در پا میشد . در این رابطه ، خاطره ای دارم که برای روشن شدن مطلب ، بد نیست .
یک روز که مهمان مغازه عموی کوچکم در خیابان ملک آباد بودیم و عمو و شاگردانش به دلیل شغل کفاشی که با آلودگی همراه بود ، اکثرا روزانه به حمام داروغه (مجاور مغاره ) ، میرفتند ، من و برادرانم را هم دعوت کردند . در حالت معمول ، سنگ پای من ، به عهده برادر بزرگم بود که چون هم ارشد بود و هم آنقدر با محبت بود که نمیتوانستم مقاومت کنم . آن روز ، جمعیت زیاد بود و برادرم ، سرگرم بازی های دوستانه مثل گل یا پوچ و غیره بود که ( این کار در حمام معمول بود تا در فاصله زمان بازی ، بدن نیز خیس خورده آماده چرک گیری شود ) خوشحال بودم که توانستم از غفلت برادرم استفاده کرده ، با بازیگوشی ، سنگ پا کشیدن را از یاد برادرم ببرم .
بالاخره زمان بازیگوشی تمام شد و نوبت به شستشوی من رسید که زحمت آن را هم برادرم میکشید و مرا احظار کرد . از زمین که بلند شدم ، متوجه شدم نمیتوانم روی پا بایستم . انگار پوستی در کف پاهایم نیست . با ناراحتی به زمین نشستم . همه نگران ، دور من جمع شدند تا اینکه عمویم اظهار داشت پایش در اثر خیس خوردن چرک و سنگ پا نکشیدن به موقع ، " پیه " آورده . راه علاج ، کشیدن سنگ پا و زدودن چرک ها است . نمیتوانم حس کشیدن سنگ ، پا به آن پای چرکین را به رشته تحریر در آورم تا متوجه شوید چه کشیدم . خیلی سخت گذشت . البته بعد از تحمل آن همه ناراحتی مرا بغل کرده از حمام بیرون آوردند تا به مرور ، بهبودی حاصل شد .
چرک های ناشی از کناه ، خطا ها ، کینه ، حسد ، کار امروز به فردا انداختن و اشتباهات انسان ، هم به همین ترتیب ، اگر زود به زود ، زدوده نشده روی هم انباشته شوند ، هم برای زایل کردن آنها ، سنگ پای مخصوص آنرا میطلبد که مطلوب این مورد ، توبه است وهم هرچه ضخیم تر گردد ، زدودن آن مشگل تر و عوارض آن ، بیشتر است . بد تر از همه اینکه ، چون کرمه ای که زیر پا جمع میگردد ، از جنس بدن ما نیست ، لذا حس ندارد . از اینرو ، مانع احساس آسیب های وارده به بدن میشود و وقتی آسیب ها احساس میشوند که دیر شده ، مثلا کرمه ها ، ترک خورده ، آلودگی در آن نفوظ کرده و اگر لا علاج نشده باشند ، علاج آنها به سختی ممکن است و ممکن است ، هزینه اش بالا باشد . خداوندا آنی ما را به خودمان وا نگذار .